صادق وفایی: موریس دوورژه، نویسنده فرانسوی کتاب «اصول علم سیاست»، سیاست را به ژانوس تشبیه میکند که دو چهره دارد. ژانوس، نخستین پادشاه افسانهای لاتیوم در ایتالیا بود که بر اساس افسانهها، خدا به او روشنبینی عطا کرد تا به گذشته و آینده آگاه شود. این ویژگیها باعث شد که او با دو چهره نمایش داده شود و در پول رایج رم نیز با دو چهره تصویر شده است.
فرهنگ لیتره در سال ۱۸۷۰ سیاست را به عنوان علم حکومت بر کشورها تعریف کرده است. همچنین، فرهنگ روبر در سال ۱۹۶۲ سیاست را به عنوان فن و عمل حکومت بر جوامع انسانی توصیف کرده است. جالب است که این دو تعریف با فاصله یک قرن از یکدیگر ارائه شدهاند. هر دو تعریف، حکومت را موضوع سیاست قرار دادهاند، اما امروزه حکومت بر جوامع انسانی به مفهومی نزدیک به حکومت بر کشورها تعبیر میشود. بنابراین، اصطلاح حکومت در تمامی جوامع به معنای قدرت سازمانیافته و نهادهای فرماندهنده و اجبارکننده است.
دوورژه بیان میکند که نگارش اصول علم سیاست در قرن هجدهم آسان بود، در حالی که در دنیای غرب در سال ۱۹۶۴ این کار بسیار دشوار بود و در اتحاد جماهیر شوروی آسانتر به نظر میرسید. در آن زمان، در غرب، نظریه جامع و مورد پذیرش عمومی درباره سیاست وجود نداشت. بنابراین، نوشتن چنین اصولی به نوعی آزمون شخصی محسوب میشد. این رویکرد، وجه مشترک بسیاری از جامعهشناسان معاصر نیز بوده است.
کتاب «مقدمه بر سیاست» توسط ابوالفضل قاضی به فارسی ترجمه و منتشر شده است. این کتاب از جمله آثار قدیمی در بازار نشر ایران است که در سال ۱۳۴۹ چاپ شد و چاپ هشتم آن در سال ۱۳۶۸ توسط انتشارات امیرکبیر عرضه گردید. این ناشر به تازگی نسخههای چاپ دوازدهم این ترجمه را منتشر کرده است. مضامین این کتاب از چند دهه پیش در دانشگاه پاریس تدریس میشد و دانشجویان علوم سیاسی، اقتصادی، جامعهشناسی و حقوق آن را مطالعه میکردند. این کتاب نمونهای از برداشتهای علمی و دانشگاهی از سیاست است که به دلیل زبان ساده نویسنده، مورد توجه علاقهمندان غیردانشگاهی نیز قرار گرفته است.
دوورژه در سال ۱۹۱۷ در آنگولم به دنیا آمد و در زمان ترجمه کتابش به عنوان استاد جامعهشناسی سیاسی در دانشکده حقوق و علوم اقتصادی پاریس فعالیت میکرد. او همچنین عضو آکادمی علوم و فنون آمریکا و نویسنده روزنامه لوموند و هفتهنامه نوول ابسرواتور بود. دوورژه در سال ۲۰۱۴ درگذشت. «اصول علم سیاست» پس از «رژیمهای سیاسی»، دومین کتابی بود که از این نویسنده به فارسی ترجمه شد.
در بررسی قلم دوورژه، بخشی از کتاب او به این صورت است: «توزیع نامتساوی جمعیت، تضادهای سیاسی را به وجود میآورد. کمجمعیتی برخی مناطق که زندگی اقتصادی را دچار دشواری میکند، ممکن است به شورش علیه پرداخت مالیات و اخذ امتیازات مختلف منجر شود. در مقابل، پرجمعیتی مناطق دیگر بر شدت تضادها در این مناطق میافزاید. در اروپای غربی قرن نوزدهم، مهاجرتهای بزرگ به شهرها که منجر به تجمع جمعیتهای فقیر در شرایط نامناسب شد، نقش مهمی در ایجاد نهضتهای انقلابی ایفا کرد. تشکل حلبیآبادها و زاغهها در اطراف مراکز شهری کشورهای در حال توسعه نیز نتایج مشابهی دارد. در اینجا، تراکم جمعیت یکی از عوامل تشکیلدهنده وضع پیچیدهای است که از پایین بودن سطح زندگی، استثمار کارفرمایان و مسائل سیاسی ناشی میشود.»
دوورژه سیاست را به ژانوس با دو چهرهاش تشبیه میکند. چهره اول نشاندهنده نظم و همگونی و چهره دوم نمایانگر مبارزه و تضاد است. ماهیت قدرت همیشه این دوگانه را دارد؛ گاهی با چهره نظمآفرین و گاهی با صورت سلطهگر خود عمل میکند. دوورژه معتقد است جوهره سیاست، ذات خاص و معنی حقیقی آن، همواره دوگانه است. تصویر ژانوس، به عنوان خدای دو چهره، مظهر واقعی دولت است و بیانگر این واقعیت است که دولت و قدرت سازمانیافته در یک جامعه، همواره ابزاری برای تسلط برخی طبقات بر طبقات دیگر و همچنین وسیلهای برای تأمین نوعی نظم اجتماعی و همگونی در جامعه به نفع مصلحت عمومی است.




نظرات کاربران